حسين حيدري نيا
اجتماعی.هنری.مذهبی.سیاسی.فرهنگی
 
 

 

 

 آنچــه دربــاره خــواص درمــانی آجــیل نمــی دانــید

 

 

آيا مصرف به قاعده از آجيل و دانه‌هاي روغني موجب درمان و تسكين برخي از بيماري‌هاي جسمي مي‌شود؟ آيا مصرف آجيل نامناسب، مي‌تواند سلامت ما را به خطر بيندازد و احتمال ابتلا به بيماري‌هاي سخت همچون سرطان را به همراه داشته باشد؟

 

http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Ajil/159701_653.jpg

 

چه آجیلی سرطان‌زاست؟

از ديدگاه طب سنتي، مصرف آجيل، مغز‌ها و دانه‌هاي روغني در شرايطي به مردم توصيه مي‌شود كه آجيل‌ها از كيفيت خوبي برخوردار باشند و به طور كلي شرايط زير را داشته باشند.

آجيل‌هايي كه داراي پوست سخت هستند مانند فندق، پسته و بادام، بهتر است اين پوست سخت را حفظ كنيد تا خواص اين مغز‌ها حفظ شود.

بهترين روش براي نگهداري از آجيل مغز شده، آن است كه آن را درون فريزر نگهداري كنيد تا از رشد قارچ آفلاتوكسين بر سطح دانه‌ها و مغزها پيشگيري شود. مصرف اين قارچ سرطان‌زاست و خانواده‌ها بايد دقت زيادي در اين زمينه داشته باشند.

آجيل خام بهترين انتخاب براي خريد مهماني‌هاي شب عيد است، چراكه چربي‌ها و برخي مواد مغذي موجود در آجيل مانند ويتامين‌هاي A و E محلول در چربي به‌وسيله بودادن يا افزايش نمك از دست مي‌رود.

براي شناسايي آجيل خوب و با كيفيت راه‌هايي وجود دارد كه ساده‌ترين و كاربردي‌ترين آن بررسي رنگ، بو و ظاهر آجيل است. مغز آجيل بايد سفيد يا به رنگ طبيعي خود باشد و بوي كهنگي ندهد.

از مخلوط كردن آجيل با ماءالشعير و نوشابه‌هاي مختلف پرهيز كنيد. نوشيدن اين خوراكي‌ها موجب ابتلا به نفخ و دل‌درد مي‌شود.

 


 

شور يا شيرين؟

افراد متناسب با ذائقه‌اي كه دارند سراغ طعم‌ها و مزه‌هاي مختلف مي‌روند. بسياري از مردم ترجيح مي‌دهند در روزهاي نوروز آجيل شور بخورند و برخي آجيل شيرين يا خام را براي پذيرايي از مهمانانشان استفاده مي‌كنند.

از ديدگاه درمانگران طب سنتي افرادي كه مصرف آجيل خام و شيرين را انتخاب مي‌كنند، ممكن است با ضعف هاضمه و اختلال در هضم و جذب مواجه شوند، درحالي كه مصرف آجيل‌هاي شور براي كساني كه معده ضعيف دارند و هاضمه آنها دچار مشكل است، مناسب‌تر است.

اگرچه همه بايد توجه داشته باشند كه در هر شرايط نبايد از سقف مجاز خوردن آجيل و مغزها، یعنی 10 عدد در روز، تجاوز كنند، در غير اين صورت با عوارض و اختلال در عملكرد معده مواجه مي‌شوند.

اگر مزاج گرم دارید پسته را با انار ترش بخوريد

از آنجا كه پسته داراي طبع و مزاجي گرم و خشك است، بنابراين مصرف آن در افرادي كه داراي مزاج گرم هستند بايد با پرهيزهايي همراه باشد، چراكه زياده‌‌روي در مصرف آن موجب برهم خوردن تعادل بدن شده و عوارضي را براي فرد به همراه دارد. بهترين نسخه براي افرادي كه مزاج گرم دارند اين است كه 10 عدد مغز پسته خام را با آب انار ميل كنند و در اين ميان انتخاب آب انار ترش در مقايسه با آب انار شيرين ارجح است. از طرفي افرادي كه به‌دليل گرمي مزاج دچار كهير و حساسيت‌هاي پوستي مي‌شوند نيز بهتر است پسته را با برگه زردآلو بخورند تا از ابتلا به حساسيت‌هاي پوستي پيشگيري كنند. به گفته درمانگران طب سنتي افراد مبتلا به بواسير مي‌توانند با نشستن در جوشانده پوست سخت و سفيد رنگ پسته به درمان بواسير و تسكين دردهاي آن كمك كنند.

اگر نوزاد بدخواب داريد شيربادام را جايگزين بادام كنيد


اگر گوارش ضعيف داريد، پيشنهاد مي‌كنيم در ايام عيد به جاي مصرف مغز بادام، شيربادام بخوريد. براي تهيه شيربادام كه هر کس با هر سن و مزاجي می‌تواند از آن استفاده کند، كافي است 50 گرم بادام را با مقدار كمي شكر آسياب كنيد سپس يك ليتر آب به آن اضافه كنيد تا شير بادام آماده شود. استفاده از شيربادام نه‌تنها براي نوزادان مجاز است بلكه مي‌تواند جايگزين مناسبي براي شيرمادر باشد. نوزاد با نوشيدن چند قاشق از اين شير قبل از خواب علاوه بر آنكه مي‌تواند خوابي آرام و عميق را تجربه كند، از دل‌دردهاي ناشي از خوردن شير مادر نيز به دور می‌ماند، ضمن اينكه نوشيدن شيربادام در مردان موجب افزايش ميزان باروري هم مي‌شود و در صورتي كه به اين مخلوط يك قاشق عسل نيز اضافه شود موجب درمان سرفه و خشكي سينه و بهبود دردهاي ناشي از ابتلا به سنگ كيسه صفرا مي‌شود.

اگر بيماري‌هاي قلبي داريد بادام‌زميني نخوريد


بادام‌زميني اگرچه پروتئين‌ زيادي دارد و موجب درمان و تسكين درد معده، سرفه‌هاي خشك و تقويت مغز مي‌شود اما مصرف آن بايد با ملاحظات زيادي همراه باشد. خانواده‌ها بايد هنگام خريد آجيل به تازگي بادام‌زميني توجه زيادي داشته باشند چراكه بادام‌زميني در ميان مغزهاي روغني بيشترين احتمال جذب آفلاتوكسين‌ها دارد و احتمال بيماري‌زا بودن آن بسيار زياد است، بنابراين هنگام خريد بادام‌زميني به براق بودن مغز و بوي آن توجه كنيد و توجه داشته باشيد كه بادام‌زميني به‌دليل داشتن چربي اشباع‌ شده كه موجب افزايش كلسترول خون مي‌شود، مصرف آن در افراد مبتلا به فشار خون و بيماران قلبي بايد با پرهيز همراه باشد.

 

http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Ajil/159705_223.jpg

 

اگر ديابت داريد فندق بخوريد

به گفته درمانگران طب سنتي، مغز فندق به اين دليل كه نشاسته كمي دارد بهترين نوع آجيل براي افراد مبتلا به ديابت است. اين دانه روغني به‌دليل داشتن فسفر موجب تقويت مغز شده و عملكرد آن را به وي‍ژه براي دانش‌آموزان و دانشجويان بالا مي‌برد، در صورتي كه فردي به افت فشار خون مبتلا باشد، مي‌تواند با خوردن 10 عدد مغز فندق براي بهبود وضعيت خود اقدام كند. در برخي متون طب سنتي به اين نكته اشاره شده كه تركيب فندق بوداده با انيسون مي‌تواند به‌عنوان بهترين دارو براي درمان سوزش ادرار و افزايش ميزان باروري در مردان مورد استفاده قرار گيرد.

اگر ريفلاكس معده داريد گردو بخوريد

درمانگران طب سنتي و ديگر شيوه‌هاي طبيعي درمان بر اين باورند كه مصرف روزانه 2 عدد گردو مي‌تواند تاثير زيادي در تسكين و درمان ريفلاكس معده داشته باشد. به گفته اين درمانگران مصرف بيش از اندازه گردو عوارض جانبي زيادي به همراه دارد كه از ميان آنها مي‌توان به ترك لب، زخم شدن دهان و خارش و قرمزي پوست اشاره كرد، بنابراين  درمانگران به مردم توصيه مي‌كنند با برنامه‌ريزي و مديريت در طول ايام نوروز و ديگر روزهاي سال به خوردن حداکثر 2 عدد گردو در طول روز اكتفا كنند و به اين ترتيب از خواص درماني آن براي درمان سنگ كليه، درمان بيماري‌هاي ريوي و تنفسي و پيشگيري از ابتلا به سنگ كيسه صفرا  بهره ببرند.

 

 

 



یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:51 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

خیلی جالبه که تو مملکتی که میلیاردی میدوزنو میخورنو میبرن بعد ماشین جنتی و هاشمی و ........... خبرساز

 

میکنن . مسخره نیست ؟ چرا یه خورده فکر کنین هست .چون ادمای معمولی شهر از اینا بهتر سوار میشن این همه

 

ماشین گران قیمت تو شهر میچرخه>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>



روایت جدید عزت‌ الله انتظامی از همراهی کردن مشایی در وزارت کشور

روایت جدید عزت‌ الله انتظامی از همراهی کردن مشایی در وزارت کشور

روایت جدید عزت‌ الله انتظامی از همراهی کردن مشایی در وزارت کشور

عزت الله انتظامی بازیگر تئاتر و سینمای ایران که هفته گذشته در زمان ثبت نام اسفندیار رحیم مشایی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری به وزارت کشور رفته بود با انتشار یادداشتی درباره نحوه حضور خود در وزارت کشور توضیحاتی ارائه کرد

متن توضیحات عزت الله انتظامی  بدین شرح است:

پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم…

برای مردم سرزمینم…

من عزت الله انتظامی هستم

شنبه ۲۱ ادری بهشت ماه ۱۳۹۲ ساعت ۳ بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند ” آماده باشید ماشین می آید دنبالتان”. خوشحال شدم. ماه ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطا نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه ۱۳۹۱ (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند. آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرا مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار… مدتی گذشت… نتیجه ای حاصل نشد.

ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته ی قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت “بله ایشان آمدند.” حرکت کردیم.

راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی میرسیم. من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود.

دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت “چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام میشود.” ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصرعرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم.

آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد… دوندگی هایم به نتیجه میرسید و نگرانی هایم رفع میشد… “بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی”… ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم… گلدسته های مسجد نور… ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! همه جا پراز پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت.

به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند… به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهورو مشایی و عده ای دیگر، همه آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تودرتو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم… مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. بهرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر ازسروصدا و آدم های جورواجور بود… کمی گذشت… درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند.

جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت «چی شده؟ یه خرده شاد باشین!» من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من بازهمان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت «امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم»…

مردم سرزمینم!

من برای شما همیشه همان عزتم، همانی که از سیزده سالگی در تماشاخانه های لاله زار با تشویق های شما بزرگ شده ام… همانی که همراه شما با درد های ایران بسیار گریسته ام و با شادی هایش لبخند ها زده ام… برای شما من همیشه همان عزتم… بچه ای از سنگلج…

بنیاد فرهنگی و هنری یادگاری است از من برای جوانان و مردم سرزمینم… آرزومندم این میراث ماندگار را همراه شما بنا کنم…



هرکس این تصویر را دید از خجالت آب شدشهيد 2تا ابد مدیون خون شهیدانی خواهیم بود که از هیچ تلاشی برای پاسداری از نظام مقدس جمهوری اسلامی فروگذاری نکردند.
 
واقعا شرم باد بر مسولینی که فقط به
 
فکر ..........یه روزی در درگاه خداوند باید
 
جواب بدهید ........کمی خجالت بد نیست


ادامه مطلب ...


وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و انها را اجابت می کند و بعضی و قتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است.



وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره...


 



اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه:

http://mj2.persianfun.info/img/92/2/Leeman/06.jpg

آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان...



جمعه 27 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:44 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

این روزا همه احساس تکلیف و ..........میکنند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

شما چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



 

غلط می‌كنى قانون را قبول ندارى

Posted: 15 May 2013 06:14 AM PDT

آنچه كه همیشه و بخصوص این روزها رهبر معظم انقلاب بسیار آن را گوشزد می‌كنند و تمامی ثبت نام كنندگان ریاست جمهوری آن را قبول كرده‌اند پایبندی به «قانون» است. «راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسلیم قانون باشند»، «قانون، معیار بسیار خوبى است؛ وسیله‌اى است براى آسایش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملى، ادامه‌ى راه عمومى»[1].

این روزها همه منتظرند كه چه كسانی حائز «شرائط مندرج در قانون» برای ریاست جمهوری هستند. شرائطی كه «وظیفه تطبیق» آن شرائط بر هر یك از ثبت نام كنندگان، برعهده اعضای محترم شورای نگهبان است.

شورای محترم نگهبان هم «مردمانى پرهیزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخیصى می‌دهند»[2] و بعد از تشخیص شورا كه تقوا و پرهیزگاری آنان شبهه‌ها را از بین می‌برد، همه باید تابع رأی شورا كه مساوی با قانون است احترام بگذراند. اگر هم اعتراضی دارند باز باید از طریق قانون اقدام كنند.


امام خمینی و قانون

امام خمینی رحمة الله علیه در مورد قانون سخنان صریحی دارند كه چراغ راه همه است: «شوراى نگهبان حدودش چه قدر است؛ قوه قضاییه حدودش چى است؛ قوه اجرائیه. قانون معین شده است. نمی‌شود از شما پذیرفت كه ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌كنى قانون را قبول ندارى! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از كسى پذیرفت، كه ما شوراى نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانى قبول نداشته باشى ... مردمى كه به قانون اساسى رأى دادند منتظرند كه قانون اساسى اجرا بشود؛ نه هر كس از هر جا صبح بلند می‌شود بگوید من شوراى نگهبان را قبول ندارم‏ نه! همه باید مقید به این باشید كه قانون را بپذیرید، و لو بر خلاف رأى شما باشد. باید بپذیرید، براى اینكه میزان اكثریت است ... من هم ممكن است با بسیارى از چیزها، من كه یك طلبه هستم، مخالف باشم. لكن وقتى قانون شد خوب، ما هم می‌پذیریم»[3]



مینویسم درکنارخاطراتم نامه ای
نامه ای ازشاهکاردیوانه ای
او که با نگارش عهدهایی بسته بود
بعدباصدبهانه عهدخودشکسته بود
مینویسم درکنارلحظه های بی کسی
قصه ی دردجدایی باهمه دلواپسی
مینویسم تا بماندیادگارازداغ ع ش ق
ان غزالی که برون شدناگزیرازباغ عشق
گرچه اوقلب نگارش راشکست ورفت زود
تاابدمیخواهمش هرچندیک افسانه بود....



ین روزها همه احساس تکلیف می‌کنند، شما چطور؟

 

 



 

نمی‌شود به جمعیتی که هم‌زمان با ورود نامزد در ورودی وزارت کشور شعار می‌دهند و پرچم و پلاکارد و پارچه‌نوشته و کلاه آفتابی و کلمن و ساندیس و زیرانداز با خود دارند، جمعیت خودجوش گفت!

 اصولا عرصه‌ی انتخابات عرصه‌ی حرکات خودجوش است! برخی خودجوش نامزد می‌شوند، برخی خودجوش به نفع دیگری کنار می‌کشند، برخی خودجوش تا آخرش می‌مانند و برخی هم خودجوش راه می‌افتند پشت سر نامزد مورد نظرشان و شعار سر می‌دهند!

 خوب می‌دانید این‌ها که مثال زدیم، هیچ‌کدام خودجوش نبودند، اصولا عرصه‌ی انتخابات عرصه‌ی خودجوشی نیست و همه چیزش روی حساب کتاب است و نمی‌شود به جمعیتی که هم‌زمان با ورود نامزد در ورودی وزارت کشور شعار می‌دهند و پرچم و پلاکارد و پارچه‌نوشته و کلاه آفتابی و کلمن و ساندیس و زیرانداز با خود دارند، جمعیت خودجوش گفت! این‌ها اتفاقا خیلی هم بی‌خودجوش هستند و حضورشان سرحساب کتاب است!

 گاهی هم دیده می‌شود یکی از نامزدها به صورت خودجوش سر از همایش‌ و سمینار و این چیزها درمی‌آورد و در کمال خودجوشی متنی پیراسته درباره‌ی آن همایش و یا سمینار در آستین مبارک دارد!

 گاهی هم هنرمندان به صورت خودجوش و اتفاقی در کنار نامزدها رؤیت می‌شوند و حتا مثل استاد انتظامی تا لحظه‌ی ثبت‌نام نامزد مورد علاقه‌شان حرکت خودجوشانه را حفظ می‌کنند. ما هم باور می‌کنیم که ایشان وسط آن جمعیت دنبال کار اداری بوده‌اند!

 به‌هرحال، طبق قوانین هرگونه حرکت خودجوش قبل از آغاز رسمی تبلغات قدغن است و حتا در زمان تبلیغات هم حرکات خودجوش که زیادی خودجوش هستند، نیاز به کسب مجوز و هماهنگی با بالا دارند.

 خیلی می‌ترسم که این حرکات خودجوش کنترل نشود و آن‌قدر طرفداران جوزده بشوند که قضیه مثل شیر سر برود! در صورتی که عقل حکم می‌کند وقتی شیر در حال جوشیدن است، دائم هم بخورد تا سرریز نکند! پس توصیه می‌کنم که نامزدان عزیز روزی چند بار هواداران‌شان را هم بزنند تا سرریز نکنند!

 



 



پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:0 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا



شکایت 150 نماینده مجلس از رئیس جمهور به قوه‌قضائیه

                                            واقعا جای ایشان خالی بود فقط؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

                                            جناب احمدی نژاد واقعا شما نمیدونین خلاف قانون عمل کردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

                                             جناب مشاعی با چ


http://www.jahannews.com/images/docs/files/000286/nf00286263-1.jpg
 

ه رویی با چه انگیزه ای اومدین کاندید شین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب ...


 

                                کنسرت بزرگ فریدون اسرایی در کرج

 

                                                           34442495===34453117

 

                                        فرهنگسرای البرز



شنیدیم با مخالفت‌هایی که از سوی دولت ترکیه با ادامه‌ پخش سریال حریم سلطان اعلام شد، تهیه‌کنندگان این سریال تصمیم گرفتند از ساخت ادامه برنامه خودداری کنند. ما در این مطلب به این پرسش پاسخ می‌دهیم که اگر این فشارها از سوی دولت در کشورهای دیگر وارد می‌شد مردم آن ناحیه چه عکس‌العملی از خود نشان می‌دادند؟
 
حریم سلطان
 
مصر: مردم مثل مور و ملخ می‌ریختند به میدان تحریر و شعار اسقاط التیلیفیزیون می‌دادند.
 
یونان: مردم می‌ریختند توی خیابان و می‌گفتند اصلن کی به شما گفت با پول بیت‌المال سریال درست کنید؟
 
ایتالیا: مردم به خیابان‌ها می‌آمدند و شعار می‌دادند و اعتراض می‌کردند. بعد از تحقیق و تفحصی که دادستان ایتالیا به عمل می‌آورد مشخص می‌شد برلوسکونی با یکی از عوامل سریال ارتباط نامشروع داشته و کم کم قضیه برلوسکونی باقی امور را تحت‌الشعاع قرار می‌داد.
 
ژاپن: مردم اعتراض می‌کردند، رئیس تلویزیون ژاپن هاراگیری می‌کرد و از وسط نصف می‌شد.
 
لیبی: مردم می‌ریختند توی خیابان و قضیه سیاسی می‌شد و هزاران نفر کشته و بی‌خانمان می‌شدند. در نهایت با مداخله نظامی آمریکا و فرانسه پخش سریال از سر گرفته می‌شد.
 
روسیه: مردم اعتراض می‌کردند، بعد از چند روز ، نصف‌شان ناپدید می‌شدند، نصف دیگر هم خودشان می‌رفتند یک گوشه و به کارهای بدشان فکر می‌کردند.
 
تیمور شرقی: بندگان خدا اصلن سریال نداشتند که پخش کنند چه برسد به این که بخواهند باهاش مخالفت هم انجام دهند. بنابراین آقای احمدی نژاد را دعوت می‌کنند که برای مذاکرات دیپلماتیک به این کشور سفر کند (با خرج خودش). بعد نصف جمعیت این کشور (حدود 15، 16 نفر) طی تظاهراتی از آقای احمدی‌نژاد درخواست می‌کردند که برایشان از ایران سریال بفرستد و شرط هم می‌کردند که سریالش ایرانی نباشد!
 
فرانسه: لیبرال‌ها به اصل دموکراسی بدبین می‌شدند و با اشاره به سوسیالیست‌ها می‌گفتند « بر ما هر چه لایق‌مان هست می‌رود» یا خلایق هرچه لایق و از این دست اصطلاحات شیرین فارسی!
 
تایلند:  وا... ما شنیده‌ایم این کشور برای خودش یک پا ماهواره است و برفرض اگر سریالی هم قطع شود اتفاق خاصی نخواهد افتاد لذا ما در این مورد نظر خاصی نداریم!
 
ایران: روش مردم کشور ما در بین کشورهای دیگر بسیار منحصر‌به‌فرد است. اگر پخش سریالی متوقف شود مردم کانال را عوض می‌کنند و شبکه‌ای را پیدا می‌کنند که سریال پخش می‌کند! به همین سادگی، مگه دعوا داریم؟ نخیر دعوا نداریم.



پسر جوانی که با همدستی برخی از اعضای خانواده‌اش، ضمن فریب دختران جوان از آنان اخاذی می‌کرد توسط ماموران پلیس فتای پایتخت دستگیر شد.

اواسط مرداد ماه سال گذشته، دختری جوان به نام «الهام» در حالی که به شدت ترسیده بود، به پلیس فتای پایتخت مراجعه و عنوان کرد که در یکی از شبکه‌های اجتماعی با فردی به نام «علیرضا» که خود را یکی از اساتید مطرح یکی از دانشگاه‌های معروف پزشکی معرفی کرده، آشنا شده است.

این دختر جوان در ادامه اظهارات خود به ماموران پلیس فتا، گفت که از آنجایی که دانشجوی رشته پزشکی بودم، کم‌کم به او نزدیک شده، تا اینکه چندی پیش «علیرضا» از من درخواست ازدواج کرد و پس از مدتی از من خواست که چند قطعه از عکس‌های شخصی خود را برای او ارسال کنم تا تصویر من را به اعضای خانواده‌اش نشان دهد. اما بعد از مدتی رفتار این فرد تغییر و سرانجام پس از مدتی ضمن تهدید من برای انتشار عکس‌ها، عنوان کرد که باید در قبال عدم انتشار به او پول بدهم.

شاکیه در ادامه اظهارات خود به ماموران پلیس گفت که خانواده او در یکی از شهرستان‌ها زندگی کرده و اگر متوجه این مساله می‌شدند، با ادامه تحصیل وی مخالفت کرده و به همین دلیل وی با پیشنهاد «علیرضا» مبنی بر پرداخت پول در قبال عدم انتشار عکس‌های خصوصی وی، موافقت کرده و گفت: پس از مدتی تمامی هزینه‌های تحصیل خود را که خانواده برای من ارسال می‌کردند را در اختیار «علیرضا» قرار داده، اما وی هر روز مبلغ بیشتری طلب می‌کرد تا اینکه روزی عنوان کرد که برای من کاری پیدا کرده و تهدید کرد که باید حقوق ماهیانه را به وی پرداخت کنم.

الهام در ادامه اظهارات خود عنوان کرد که با اینکه وی هر ماه حقوق خود را به همراه مبلغی که خانواده‌اش برای ادامه تحصیل وی ارسال می‌کردند را در اختیار «علیرضا» قرار می‌دهد، اما او هر روز تهدید جدیدی مطرح می‌کند و سرانجام تصمیم به شکایت از وی کرده است.

با ثبت اظهارات این فرد، تحقیقات ماموران پلیس فتا برای یافتن سرنخی از این مرد آغاز شد و آنان در بررسی‌های اولیه دریافتند که این مرد ۳۲ ساله که خود را به عنوان یکی از اساتید معروف یکی از دانشگاه‌های پزشکی معرفی کرده است، درواقع جوانی بیکار است و از شیوه اغفال دختران، امرار معاش می‌کند که با هماهنگی‌های انجام شده قضایی، ماموران پلیس قصد دستگیری این فرد را در داخل منزلش داشتند که در همین حین خانواده این فرد سعی داشتند که با ایجاد درگیری سوری، «علیرضا» را فراری دهند که نهایتا این فرد توسط ماموران پلیس دستگیر و ماموران ضمن بررسی مخفیگاه، تلفن همراه و سیستم رایانه‌ای این فرد، دریافتند که با او این شیوه دختران زیادی را تهدید کرده و خواهر، برادر و دوست صمیمی این فرد نیز در این ماجرا نقش داشته‌اند.

علیرضا در حالی که روبروی ماموران پلیس قرار گرفته بود، ضمن اعتراف به بزه انتسابی، عنوان کرد که به شیوه‌های مختلف و با طرح عناوینی همچون «پزشک»، «استاد دانشگاه» و … به دختران جوان نزدیک شده و با شناسایی نقاط ضعف آنها، آنان را تهدید می‌کرده است.

علیرضا در ادامه اظهارات خود، عنوان کرد که به شیوه‌های مختلف با فریب دختران جوان، از آنها عکس تهیه کرده و در هنگامی که دختران از ارائه عکس‌های خود امتناع می‌کردند، وی برای جلب اعتماد آنان از حضور خواهرش (ساناز) استفاده کرده و با انجام خواستگاری سوری، رضایت دختران جوان را جلب می‌کرده است.

وی در اعترافات خود به فریب ۲۱ دختر جوان اعتراف کرده و عنوان کرد که در قبال عدم انتشار تصاویر دختران، از آنان مبالغی همچون شش میلیون تومان، هفت میلیون و … دریافت می‌کرده است.

سرهنگ محمدمهدی کاکوان، رییس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تهران بزرگ ضمن تایید این خبر، به دختران جوان توصیه کرد که فریب ادعاهای پوچ افراد را در فضای مجازی نخورده و تاکید کرد که پرونده‌های این چنینی که مسئله آبروی دختران جوان مطرح است، به صورت محرمانه نزد پلیس باقی می‌ماند.



 

 


دختر پس


دخترها نمی‌توانند

۱- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!
۲- با دیدن یکی خوش تیپ‌تر از خودشون، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!
۳- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه ۶۰ سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!
۴- روزی ۲۴ ساعت با تلفن حرف نزنند!
۵- روزی ۳۰-۴۰ هزار تومان آت و اشغال نخرند!
۶- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالی‌بندی لایه اوزون رو سوراخ نکنند!
۷- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!
۸- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!

 

پسرها نمی‌توانند

۱- با داشتن هیکلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!
۲- از کلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نکنند و after shave نزنند!
۳- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نکنند و به فکر ازدواج نیفتند!
۴- در میهمانیها و محافل خانوادگی احساس بامزگی نکنند و چرت و پرت نگویند!
۵- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نکنند!
۶- کت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و کراوات قهوه‌ای نزنند!
۷- احساس با غیرتی نکنند و راه به راه به آبجی کوچیکه گیر ندهند!
۸- از ۹ سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!



یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:10 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

 

 

                                                 حتي با 1000 تومان ناقابل كه حتي يه ادامسم بهت نميدن ميتوني كمك كني



بنده این موضوع را با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهم کرد و انشاالله به دوستانمان آگاهی لازم را خواهم داد تا از مسئولین نیروی انتظامی دعوت کنند تا آنها توضیحات کامل خود را در این رابطه ارائه دهند و در هر صورت باید از مردم عذر خواهی کرده و اقدام خود را اصلاح کنند.
به گزارش شریان نیوز ، پس از اقدام تامل بر انگیز نیروی انتظامی مبنی بر اضافه کردن نماد شطرنجی بر روی  کلاه های ماموران خود که این صفحه یکی از نماد های اصلی فراماسونری است.سایت خبری شریان به  بررسی این نماد بر روی کلاه ماموران نیروی انتظامی پرداخت  و طی تحقیقات و با کارشناسان شناخت نماد های فراماسونری ،  خبری را با عنوان اقدام تامل برانگیز نیروی انتظامی در خروجی سایت خود قرار داد که موجب به واکنش های ناآگاهانه از سوی یک خبرگزاری شد و در همین راستا لازم است نکاتی بیشتر برای آگاهی دوستان ارائه دهیم.


http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1392/2/8/313715_489.jpg

صفحه شطرنجی در نماد گروهای فراماسونری بر روی زمین نقش گرفته که  عکس معروف آنها که با گذاشتن نردبانی و اتصال آن به آسمان ماسونها و خدای شیطانی خود را دعوت به زمین شطرنجی می کنند به طوریکه در تصویری زیر می بینید  شیاطین از نردبان ها به پایین آمده و بر روی صفحه ای شطرنجی پا می گذارند.

  http://shariyan.com/upload/article/12442/namaye.jpg

از همه ماسون ها معروف تر اولین رئیس جمهور آمریکا بوده است که لقب استاد اعظم فراماسونری (بالاترین درجه و رتبه در فراماسونری و تقریباً همرده اسقف در مسیحیت و خاخام در یهودیت) داشت. درتصویر، جرج واشنگتن دریک لژ فراماسونری دیده می شود، در این عکس علامت گونیا و پرگار روی پیشبند وی دیده می شود و در بالای سرش علامت(Goat = بز) نمایش داده شده است و باز هم صفحه شطرنجی به زیر پای جرج واشنگتن می باشد.
http://shariyan.com/upload/article/12442/12442_12IYPWF3_pic.jpg
 
طبق تحقیقات متعدد این ساید، تمامی کف پوش لژ ماسون ها از صفحه شطرنج پوشیده می شود و براي اهداف ماسوني ويا بعنوان يک واکنش کپی بردارانه٬ صحنه ها ي مراسم مذهبي وانتقال متافيزيکي٬ و در بسیاری از موارد برای نشان دادن ماسون اغلب نماد سنگفرشهاي شطرنجي طراحي مي شوند.

در همین راستا ، عباس فلاح باباجان (نماینده مردم اهر و هریس در مجلس شورای اسلامی) در گفت و گو با شریان نیوز تصریح کرد: در ابتدا بنده  تشکر می کنم  ویژ می کنم که به این مسایل حساس هستید و پیگیری می کنید که مسئولین فرهنگی باید به  این قضییه واکنش نشان دهند و از آن جلو گیری کنند.

وی در ادامه افزود:  بنده این موضوع را  با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی  مطرح خواهم کرد و انشاالله به دوستانمان آگاهی لازم را خواهم داد تا از مسئولین نیروی انتظامی دعوت کنند تا آنها توضیحات کامل خود را در  این رابطه ارائه دهند و  در هر صورت باید از مردم عذر خواهی کرده و اقدام خود را اصلاح کنند.



اما در پایان این نکته به نظر می رسد قابل ذکر باشد ، متاسفانه خبرگزاری ایسنا که منصوب به دولت است بدون کوچکترین تحقیقاتی این موضوع را به سخره گرفته و مطلبی طنزی را نسب به این موضوع در خروجی سایت خود قرار داده است که بسیار کودکانه می باشد ! و اما ، ما هرگز نمی دانیم چرا این خبرگزاری از نماد های فراماسونری اینگونه حمایت می کند!؟

سایت شریان نیوز مصاحبه هایی را در آینده در رابطه با این موضوع با اساتیدی که فراماسون رامی شناسند در خروجی سایت خود قرار می دهد.





 

داستان پروفسوری که حافظه‌‌اش ۸۰ دقیقه دوام داشت

کتاب - رمان «خدمتکار و پروفسور» نوشته یوکو اوگاوا، نویسنده ژاپنی که از سوی نشر آموت منتشر شده، داستان زندگی مردی است که تمام لحظات زندگی‌اش با اعداد و ریاضیات پیوند خورده است.

 

به گزارش خبرآنلاین، «خدمتکار و پروفسور» از تازه های نشر آموت که در هفته های گذشته جزء پرفروش های ناشر بوده، این روزها در نمایشگاه کتاب هم فروش خوبی دارد، رمانی از نویسنده ژاپنی است که حوادث آن در کشور ژاپن اتفاق می‌افتد و در داستان می‌توان نشانه‌های پررنگی از اعداد، معادلات و ریاضیات را دید. این رمان نخستین بار در سال 2003 منتشر شد و مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. داستان درباره ماجراهای زندگی ریاضیدانی است که در داستان «پروفسور» خوانده می‌شود. او در سال 1975 در دچار حادثه‌ای می‌شود. در این حادثه حافظه‌اش آسیب می‌بیند تا جایی که بیش از 80 دقیقه به او یاری نمی‌‌دهد. راوی در این رمان، تعاملات پروفسور را با خدمتکار و فرزند او روایت می‌کند و در میان گفت‌‌وگوهای آن‌ها، زیبایی معادلات ریاضی برای مخاطب به تصویر کشیده می‌شود.پروفسور، یکی از دو شخصیت اصلی این داستان، مردی 64 ساله است که پیش از این استاد دانشگاه و متخصص نظریه اعداد، شاخه‌ای از رشته ریاضیات محض، بوده است به دلیل مشکلی که برای حافظه‌اش به وجود آمده همواره در حال نکته‌برداری از مسایلی است که در لحظه‌ای به ذهنش خطور می‌کند. او شخصیتی با سر و وضعی عجیب است؛ مردی کت‌وشلواری که همیشه تکه‌ کاغذهایی به کتش آویزان است و این کاغذهای یادداشت همه جای کتش را پوشانده‌اند.داستان با روایت اول شخص و از زاویه دید خدمتکار روایت می‌شود.
به کمک روایت‌های نویسنده و گفت‌وگوهای میان شخصیت‌ها به علاقه پورفسور به ریاضی پی می‌بریم. پروفسور در سراسر داستان در حال صحبت از اعداد است و به گفته راوی، «انگار اعداد راه او برای اتصال به دنیای واقعیت بودند. یعنی اعداد مطمئن و سبب آرامش خاطرش بودند.»

کوجی فوجیوارا در ژورنال تخصصی انجمن ریاضیات آمریکا، درباره این کتاب و نویسنده‌اش می‌نویسد: «یوکو اوگاوا در ژاپن چهره‌ای شناخته‌شده است. او در سال 1990 موفق به دریافت جایزه‌ی آکوتاگاوا شد که باارزش‌ترین جایزه‌ ادبی برای نویسندگان جوان است. اوگاوا این رمان را در سال 2004 نوشت و بلافاصله پس از آن کتاب با تیراژ میلیونی (بیش از 50 میلیون نسخه) مبدل به پرفروش‌ترین کتاب سال ژاپن شد. پس از آن نیز فیلمی سینمایی٬ یک فیلم داستانی و یک برنامه‌ رادیویی بر اساس این رمان ساخته شد و حتی کتابی مصور نیز بر اساس رمان اوگاوا نوشته شد ... من رمان را به زبان ژاپنی خواندم و سپس ترجمه انگلیسی آن را خواندم. ترجمه‌ بسیار خوبی است ... مطمئن هستم افراد بسیاری از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. این اثر کتابی خوش‌خوان است و مهم نیست خواننده‌ آن چقدر با ریاضیات آشنا باشد.»

پل استر، نویسنده معروف نیز درباره این کتاب گفته است:‌ «رمان خدمتکار و پروفسور، اثری است کاملاً خلاقانه٬ بی‌نهایت دلنشین و به شدت تکان‌دهنده.»
نسخه اصلی این رمان بعد از موفقیت در کتابفروشی‌های ژاپن، به سینما نیز راه یافت و در سال 2006 فیلمی سینمایی بر اساس آن ساخته شد. «خدمتکار و پروفسور» اثر یوکو اوگاوا با ترجمه کیهان بهمنی رمانی 248 صفحه‌ای است که با شمارگان هزار و 100 نسخه و به بهای 10 هزار تومان از سوی نشر آموت منتشر شده است. «حفره‌ای تا آمریکا»، «مرگ مورگان»، «پیانو» و«فرزند پنجم» عناوین برخی از آثاری هستند که بهمنی ترجمه کرده است.



كاملترين و مناسبترين و حرفه اي ترين..........نمايندگي استان البرز { فرهنگسراي البرز }

026-34442495

026-34453117

nariman



شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:48 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

بازديدكننده محترم : سعي ميكنم نرم افزارهاي پر كاربرد و در اختيارتون قرار بدم.اميد كه به دردتون بخوره



• میرعماد
محصولی منحصر به فرد از نرم‌افزاری مـریم، که خطوط نستعلیق، شکسته، تحریری، ثلث، نسخ، معلّی و ریحان و پیرآموز را در WordPad ،Notepad ،Word و تمامی نرم‌افزارهای Office در اختیار کاربر قرار می‌دهد.

نماينده كرج:فرهنگسراي البرز  026-34442495      026-34453117   

09190197959



نمايندگي رسمي نرم افزار خوشنويسي مريم در استان البرز فرهنگسراي البرز 026-34442495      026-34453117       

فلكه اول گوهردشت جنب بانك مسكن................................................09190197959



پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:57 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا
پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:40 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

برای نابود کردن یک فرهنگ

نیازی نیست کتابها را سوزاند

کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .



پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:33 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا


نیازی به انتقام نیست. فقط منتظر بمان

آن ها که آزارت می دهند، سرانجام به خود آسیب می زنند و اگر بخت مدد کند

خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی . . .



پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:30 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

نشسته ام ، کجا ؟ کنار همان چاهی که تو برایم کندی

عمق نامردی ات را اندازه می گیرم



پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 12:28 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند !

چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .



پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:20 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

در دور تازه خشونت‌ها در ميانمار صدها خانه، مغازه و مساجد مسلمانان ميانمار توسط بودائيان افراطي غارت و به آتش کشيده شد.
به گزارش فارس بودائيان افراطي در دور تازه خشونت‌ها به مساجد مسلمانان حمله کرده و شيشه‌هاي مساجد را شکستند و سپس ده‌ها مغازه و مراکز تجاري متعلق به مسلمانان را در منطقه راخين غارت کردند و به آتش کشيدند.
خبرگزاري رويترز از قول پليس ميانمار خبر داد درگيري‌ها پس از آن رخ داد که يک زن مسلمان در حين عبور از خيابان به يک راهب بودايي برخورد کرد!
اين گزارش حاکيست اين حمله روز سه‌شنبه انجام شد و خانواده‌هاي مسلمانان ميانماري براي در امان ماندن از تهاجم بودائيان به جنگل پناه بردند و شاهد به آتش کشيده شدن خانه‌هاي خود شدند. در اين حملات وحشيانه دو مسجد نيز به آتش کشيده و به کلي تخريب شد.
اين خشونت‌ها در حالي صورت گرفت که مثل گذشته نيروهاي امنيتي ميانمار هيچ گونه اقدامي براي حمايت از مسلمانان انجام ندادند. اخيراً نيز تصاويري منتشر شده که بودائيان افراطي در حضور مأموران پليس به کشتار مسلمانان مي‌پردازند. روز دوشنبه در يک اقدام تأمل‌برانگيز کميسيون تحقيق مجلس ميانمار دولت را مکلف کرد که براي جلوگيري از بروز خشونت‌هاي جديد از افزايش جمعيت مسلمانان جلوگيري کند.
مسلمانان روهينگيا حدود 5 درصد از جمعيت 60 ميليون نفري ميانمار را تشکيل مي‌دهند. آن‌ها از زمان استقلال اين کشور در سال 1948 تاکنون با اذيت و آزار، شکنجه، بي‌توجهي و سرکوب مواجه بوده‌اند.
در درگيري‌هاي ماه گذشته در شهر «ميکتيلا» در 130 کيلومتري شمال پايتخت اين کشور بيش از 200 نفر کشته و حدود 12000 نفر آواره شدند. خشونت‌هاي يک سال قبل در ميانمار هم باعث کشته شدن صدها مسلمان و آواره شدن حداقل 150 هزار نفر شده بود.
گفتني است سازمان‌هاي مدعي و متولي حقوق بشر جهاني تاکنون هيچ اقدام مؤثري براي حمايت از اقليت مسلمانان ميانمار در مقابل اين نسل‌کشي انجام نداده‌اند.

 

 



تو را غايب ناميده‌اند، چون «ظاهر» نيستي، نه اينکه «حاضر» نباشي.
«غيبت» به معناي «حاضر نبودن»، تهمت ناروايي است که به تو زده‌اند و آنان که بر اين پندارند، فرق ميان «ظهور» و «حضور» را نمي‌دانند، آمدنت که در انتظار آنيم به معناي «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را مي‌خوانند، ظهورت را از خدا مي‌طلبند نه حضورت را. وقتي ظاهر مي‌شوي، همه انگشت حيرت به دندان مي‌گزند با تعجب مي‌گويند که تو را پيش از اين هم ديده‌اند. و راست مي‌گويند، چرا که تو در ميان مائي، زيرا امام مائي، جمعه که از راه مي‌رسد، صاحبدلان «دل» از دست مي‌دهند و قرار ازکف مي‌نهند و قافله دل‌هاي بي‌قرار روي به قبله مي‌کنند و آمدنت را به انتظار مي‌نشينند...
و اينک اي قبله هر قافله و اي «شبروان را مشعله»، در آستانه آدينه‌اي ديگر با دلدادگان ديگري از خيل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه مي‌کنيم.
فرياد شوق
عکس تو را به صفحه پندار مي‌کشم
عمري بود که حسرت ديدار مي‌کشم
بر صفحه سياه خيالم جمال توست
يا ماه را به لوح شب تار مي‌کشم
تا نقش بارگاه تو افتد به ديده‌ام
گردن به حسرت، از پس ديوار مي‌کشم
با هر نفس که مي‌گذرد در فراق تو
آه از خلال سينه تب‌دار مي‌کشم
جويم اگر به رهگذري، خاک پاي تو
چون سرمه‌اي به ديده خونبار مي‌کشم
لذت برم به راه تو اي گل ز نيشها
نوش است اگر که منت صد خار مي‌کشم
صحبت بدون ياد تو لذت نمي‌دهد
زين روي، پا ز مجلس اغيار مي‌کشم
يک بار اگر نگاه محبت به من کني
فرياد شوق از دل، صد بار مي‌کشم
بودم پي ‌گناه و تو چون سايه بر سرم
عمري بود خجالت اين کار مي‌کشم
جاي گنه به دوش دلم کي بود حسان
تا بار حسرت و غم دلدار مي‌کشم
حبيب چايچيان «حسان»
* * *
حضرت حاضر
اي حضرت حاضري که ناپيدايي
غايب شده از زشتي و نازيبايي
شرمنده که جاي آمدن مي‌گوئيم
آقا! تو چه وقت پيش ما مي‌آيي؟
* * *
عمر جاودان
اي جمالت بهشت جان، مهدي
روي از ما مکن نهان، مهدي
ما به عشق تو زنده‌ايم آقا!
ياد تو عمر جاودان مهدي
* * *
تک‌سوار
گفتند که تک‌سوارمان در راه است
از اول صبح چشممان بر راه است
از يازدهم، دوازده قرن گذشت
با ساعت تو چقدر ديگر راه است؟
* * *
يک گل
مدعي گويد که با يک گل نمي‌گردد بهار
من گلي دارم که دنيا را گلستان مي‌کند
* * *
هزاره چندم؟!
تا کي به شکل خاطره‌اي گم ببينمت
در عطر سيب و مزه گندم ببينمت
من آن هميشه چشم به راهم به من بگو
يک جمعه در هزاره چندم ببينمت؟



یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:17 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

تخصصي ترين مركز نرم افزارهاي: مهندسي.عمران.گرافيك.طراحي.ورزشي.ادبي.......وهرانچه كه بخواهيد در كرج               

                     026-34442495                    shahr-cd.ir                         026-34453117



یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:13 ::  نويسنده : حسين حيدري نيا

فروشگاه بزرگ شهر سي دي     shahr-cd.ir



درباره وبلاگ


خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 11
بازدید ماه : 360
بازدید کل : 88795
تعداد مطالب : 357
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->