آنچه كه همیشه و بخصوص این روزها رهبر معظم انقلاب بسیار آن را گوشزد میكنند و تمامی ثبت نام كنندگان ریاست جمهوری آن را قبول كردهاند پایبندی به «قانون» است. «راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسلیم قانون باشند»، «قانون، معیار بسیار خوبى است؛ وسیلهاى است براى آسایش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملى، ادامهى راه عمومى»[1].
این روزها همه منتظرند كه چه كسانی حائز «شرائط مندرج در قانون» برای ریاست جمهوری هستند. شرائطی كه «وظیفه تطبیق» آن شرائط بر هر یك از ثبت نام كنندگان، برعهده اعضای محترم شورای نگهبان است.
شورای محترم نگهبان هم «مردمانى پرهیزگار، متقى و آگاهند؛ طبق قانون تشخیصى میدهند»[2] و بعد از تشخیص شورا كه تقوا و پرهیزگاری آنان شبههها را از بین میبرد، همه باید تابع رأی شورا كه مساوی با قانون است احترام بگذراند. اگر هم اعتراضی دارند باز باید از طریق قانون اقدام كنند.
امام خمینی رحمة الله علیه در مورد قانون سخنان صریحی دارند كه چراغ راه همه است: «شوراى نگهبان حدودش چه قدر است؛ قوه قضاییه حدودش چى است؛ قوه اجرائیه. قانون معین شده است. نمیشود از شما پذیرفت كه ما قانون را قبول نداریم. غلط میكنى قانون را قبول ندارى! قانون ترا قبول ندارد. نباید از مردم پذیرفت، از كسى پذیرفت، كه ما شوراى نگهبان را قبول نداریم. نمیتوانى قبول نداشته باشى ... مردمى كه به قانون اساسى رأى دادند منتظرند كه قانون اساسى اجرا بشود؛ نه هر كس از هر جا صبح بلند میشود بگوید من شوراى نگهبان را قبول ندارم نه! همه باید مقید به این باشید كه قانون را بپذیرید، و لو بر خلاف رأى شما باشد. باید بپذیرید، براى اینكه میزان اكثریت است ... من هم ممكن است با بسیارى از چیزها، من كه یك طلبه هستم، مخالف باشم. لكن وقتى قانون شد خوب، ما هم میپذیریم»[3]
مینویسم درکنارخاطراتم نامه ای
نامه ای ازشاهکاردیوانه ای
او که با نگارش عهدهایی بسته بود
بعدباصدبهانه عهدخودشکسته بود
مینویسم درکنارلحظه های بی کسی
قصه ی دردجدایی باهمه دلواپسی
مینویسم تا بماندیادگارازداغ ع ش ق
ان غزالی که برون شدناگزیرازباغ عشق
گرچه اوقلب نگارش راشکست ورفت زود
تاابدمیخواهمش هرچندیک افسانه بود....
نمیشود به جمعیتی که همزمان با ورود نامزد در ورودی وزارت کشور شعار میدهند و پرچم و پلاکارد و پارچهنوشته و کلاه آفتابی و کلمن و ساندیس و زیرانداز با خود دارند، جمعیت خودجوش گفت!
اصولا عرصهی انتخابات عرصهی حرکات خودجوش است! برخی خودجوش نامزد میشوند، برخی خودجوش به نفع دیگری کنار میکشند، برخی خودجوش تا آخرش میمانند و برخی هم خودجوش راه میافتند پشت سر نامزد مورد نظرشان و شعار سر میدهند!
خوب میدانید اینها که مثال زدیم، هیچکدام خودجوش نبودند، اصولا عرصهی انتخابات عرصهی خودجوشی نیست و همه چیزش روی حساب کتاب است و نمیشود به جمعیتی که همزمان با ورود نامزد در ورودی وزارت کشور شعار میدهند و پرچم و پلاکارد و پارچهنوشته و کلاه آفتابی و کلمن و ساندیس و زیرانداز با خود دارند، جمعیت خودجوش گفت! اینها اتفاقا خیلی هم بیخودجوش هستند و حضورشان سرحساب کتاب است!
گاهی هم دیده میشود یکی از نامزدها به صورت خودجوش سر از همایش و سمینار و این چیزها درمیآورد و در کمال خودجوشی متنی پیراسته دربارهی آن همایش و یا سمینار در آستین مبارک دارد!
گاهی هم هنرمندان به صورت خودجوش و اتفاقی در کنار نامزدها رؤیت میشوند و حتا مثل استاد انتظامی تا لحظهی ثبتنام نامزد مورد علاقهشان حرکت خودجوشانه را حفظ میکنند. ما هم باور میکنیم که ایشان وسط آن جمعیت دنبال کار اداری بودهاند!
بههرحال، طبق قوانین هرگونه حرکت خودجوش قبل از آغاز رسمی تبلغات قدغن است و حتا در زمان تبلیغات هم حرکات خودجوش که زیادی خودجوش هستند، نیاز به کسب مجوز و هماهنگی با بالا دارند.
خیلی میترسم که این حرکات خودجوش کنترل نشود و آنقدر طرفداران جوزده بشوند که قضیه مثل شیر سر برود! در صورتی که عقل حکم میکند وقتی شیر در حال جوشیدن است، دائم هم بخورد تا سرریز نکند! پس توصیه میکنم که نامزدان عزیز روزی چند بار هوادارانشان را هم بزنند تا سرریز نکنند!
شنیدیم با مخالفتهایی که از سوی دولت ترکیه با ادامه پخش سریال حریم سلطان اعلام شد، تهیهکنندگان این سریال تصمیم گرفتند از ساخت ادامه برنامه خودداری کنند. ما در این مطلب به این پرسش پاسخ میدهیم که اگر این فشارها از سوی دولت در کشورهای دیگر وارد میشد مردم آن ناحیه چه عکسالعملی از خود نشان میدادند؟
مصر: مردم مثل مور و ملخ میریختند به میدان تحریر و شعار اسقاط التیلیفیزیون میدادند.
یونان: مردم میریختند توی خیابان و میگفتند اصلن کی به شما گفت با پول بیتالمال سریال درست کنید؟
ایتالیا: مردم به خیابانها میآمدند و شعار میدادند و اعتراض میکردند. بعد از تحقیق و تفحصی که دادستان ایتالیا به عمل میآورد مشخص میشد برلوسکونی با یکی از عوامل سریال ارتباط نامشروع داشته و کم کم قضیه برلوسکونی باقی امور را تحتالشعاع قرار میداد.
ژاپن: مردم اعتراض میکردند، رئیس تلویزیون ژاپن هاراگیری میکرد و از وسط نصف میشد.
لیبی: مردم میریختند توی خیابان و قضیه سیاسی میشد و هزاران نفر کشته و بیخانمان میشدند. در نهایت با مداخله نظامی آمریکا و فرانسه پخش سریال از سر گرفته میشد.
روسیه: مردم اعتراض میکردند، بعد از چند روز ، نصفشان ناپدید میشدند، نصف دیگر هم خودشان میرفتند یک گوشه و به کارهای بدشان فکر میکردند.
تیمور شرقی: بندگان خدا اصلن سریال نداشتند که پخش کنند چه برسد به این که بخواهند باهاش مخالفت هم انجام دهند. بنابراین آقای احمدی نژاد را دعوت میکنند که برای مذاکرات دیپلماتیک به این کشور سفر کند (با خرج خودش). بعد نصف جمعیت این کشور (حدود 15، 16 نفر) طی تظاهراتی از آقای احمدینژاد درخواست میکردند که برایشان از ایران سریال بفرستد و شرط هم میکردند که سریالش ایرانی نباشد!
فرانسه: لیبرالها به اصل دموکراسی بدبین میشدند و با اشاره به سوسیالیستها میگفتند « بر ما هر چه لایقمان هست میرود» یا خلایق هرچه لایق و از این دست اصطلاحات شیرین فارسی!
تایلند: وا... ما شنیدهایم این کشور برای خودش یک پا ماهواره است و برفرض اگر سریالی هم قطع شود اتفاق خاصی نخواهد افتاد لذا ما در این مورد نظر خاصی نداریم!
ایران: روش مردم کشور ما در بین کشورهای دیگر بسیار منحصربهفرد است. اگر پخش سریالی متوقف شود مردم کانال را عوض میکنند و شبکهای را پیدا میکنند که سریال پخش میکند! به همین سادگی، مگه دعوا داریم؟ نخیر دعوا نداریم.
پسر جوانی که با همدستی برخی از اعضای خانوادهاش، ضمن فریب دختران جوان از آنان اخاذی میکرد توسط ماموران پلیس فتای پایتخت دستگیر شد.
اواسط مرداد ماه سال گذشته، دختری جوان به نام «الهام» در حالی که به شدت ترسیده بود، به پلیس فتای پایتخت مراجعه و عنوان کرد که در یکی از شبکههای اجتماعی با فردی به نام «علیرضا» که خود را یکی از اساتید مطرح یکی از دانشگاههای معروف پزشکی معرفی کرده، آشنا شده است.
این دختر جوان در ادامه اظهارات خود به ماموران پلیس فتا، گفت که از آنجایی که دانشجوی رشته پزشکی بودم، کمکم به او نزدیک شده، تا اینکه چندی پیش «علیرضا» از من درخواست ازدواج کرد و پس از مدتی از من خواست که چند قطعه از عکسهای شخصی خود را برای او ارسال کنم تا تصویر من را به اعضای خانوادهاش نشان دهد. اما بعد از مدتی رفتار این فرد تغییر و سرانجام پس از مدتی ضمن تهدید من برای انتشار عکسها، عنوان کرد که باید در قبال عدم انتشار به او پول بدهم.
شاکیه در ادامه اظهارات خود به ماموران پلیس گفت که خانواده او در یکی از شهرستانها زندگی کرده و اگر متوجه این مساله میشدند، با ادامه تحصیل وی مخالفت کرده و به همین دلیل وی با پیشنهاد «علیرضا» مبنی بر پرداخت پول در قبال عدم انتشار عکسهای خصوصی وی، موافقت کرده و گفت: پس از مدتی تمامی هزینههای تحصیل خود را که خانواده برای من ارسال میکردند را در اختیار «علیرضا» قرار داده، اما وی هر روز مبلغ بیشتری طلب میکرد تا اینکه روزی عنوان کرد که برای من کاری پیدا کرده و تهدید کرد که باید حقوق ماهیانه را به وی پرداخت کنم.
الهام در ادامه اظهارات خود عنوان کرد که با اینکه وی هر ماه حقوق خود را به همراه مبلغی که خانوادهاش برای ادامه تحصیل وی ارسال میکردند را در اختیار «علیرضا» قرار میدهد، اما او هر روز تهدید جدیدی مطرح میکند و سرانجام تصمیم به شکایت از وی کرده است.
با ثبت اظهارات این فرد، تحقیقات ماموران پلیس فتا برای یافتن سرنخی از این مرد آغاز شد و آنان در بررسیهای اولیه دریافتند که این مرد ۳۲ ساله که خود را به عنوان یکی از اساتید معروف یکی از دانشگاههای پزشکی معرفی کرده است، درواقع جوانی بیکار است و از شیوه اغفال دختران، امرار معاش میکند که با هماهنگیهای انجام شده قضایی، ماموران پلیس قصد دستگیری این فرد را در داخل منزلش داشتند که در همین حین خانواده این فرد سعی داشتند که با ایجاد درگیری سوری، «علیرضا» را فراری دهند که نهایتا این فرد توسط ماموران پلیس دستگیر و ماموران ضمن بررسی مخفیگاه، تلفن همراه و سیستم رایانهای این فرد، دریافتند که با او این شیوه دختران زیادی را تهدید کرده و خواهر، برادر و دوست صمیمی این فرد نیز در این ماجرا نقش داشتهاند.
علیرضا در حالی که روبروی ماموران پلیس قرار گرفته بود، ضمن اعتراف به بزه انتسابی، عنوان کرد که به شیوههای مختلف و با طرح عناوینی همچون «پزشک»، «استاد دانشگاه» و … به دختران جوان نزدیک شده و با شناسایی نقاط ضعف آنها، آنان را تهدید میکرده است.
علیرضا در ادامه اظهارات خود، عنوان کرد که به شیوههای مختلف با فریب دختران جوان، از آنها عکس تهیه کرده و در هنگامی که دختران از ارائه عکسهای خود امتناع میکردند، وی برای جلب اعتماد آنان از حضور خواهرش (ساناز) استفاده کرده و با انجام خواستگاری سوری، رضایت دختران جوان را جلب میکرده است.
وی در اعترافات خود به فریب ۲۱ دختر جوان اعتراف کرده و عنوان کرد که در قبال عدم انتشار تصاویر دختران، از آنان مبالغی همچون شش میلیون تومان، هفت میلیون و … دریافت میکرده است.
سرهنگ محمدمهدی کاکوان، رییس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تهران بزرگ ضمن تایید این خبر، به دختران جوان توصیه کرد که فریب ادعاهای پوچ افراد را در فضای مجازی نخورده و تاکید کرد که پروندههای این چنینی که مسئله آبروی دختران جوان مطرح است، به صورت محرمانه نزد پلیس باقی میماند.
۱- با داشتن دماغی تیر کمونی یا عقابی متالیک به جراح مراجه نکنند!
۲- با دیدن یکی خوش تیپتر از خودشون، میگرن نگیرن و از زور ناراحتی غش نکنند!
۳- با داشتن قدی کوتاه کفش پاشنه ۶۰ سانتی نپوشند و احساس قد بلندی نکنند!
۴- روزی ۲۴ ساعت با تلفن حرف نزنند!
۵- روزی ۳۰-۴۰ هزار تومان آت و اشغال نخرند!
۶- از مهمونی و عروسی و برای هم خالی نبندند و با خالیبندی لایه اوزون رو سوراخ نکنند!
۷- با یه دماغ عمل کرده احساس خوشگلی نکنند و فکر نکنند که مادر زادی همینجوری بودن!
۸- مطالب چرت و پرت این قسمت رو بخونند و از عصبانیت سکته نکنند!
پسرها نمیتوانند
۱- با داشتن هیکلی ضایع تیشرت تنگ نپوشند و فیگور نگیرند!
۲- از کلاس پنجم دبستان صورتشون رو سه تیغه نکنند و after shave نزنند!
۳- پس از یافتن اولین مو در پشت لب احساس مردانگی نکنند و به فکر ازدواج نیفتند!
۴- در میهمانیها و محافل خانوادگی احساس بامزگی نکنند و چرت و پرت نگویند!
۵- ادعای با مرامی و با معرفتی و با وفایی و غیره نکنند!
۶- کت و شلوار صورتی با بلوز زرد نپوشند و کراوات قهوهای نزنند!
۷- احساس با غیرتی نکنند و راه به راه به آبجی کوچیکه گیر ندهند!
۸- از ۹ سالگی پشت ماشین باباشون نشینند و پدر ماشین رو در نیارند!
بنده این موضوع را با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهم کرد و انشاالله به دوستانمان آگاهی لازم را خواهم داد تا از مسئولین نیروی انتظامی دعوت کنند تا آنها توضیحات کامل خود را در این رابطه ارائه دهند و در هر صورت باید از مردم عذر خواهی کرده و اقدام خود را اصلاح کنند.
به گزارش شریان نیوز ، پس از اقدام تامل بر انگیز نیروی انتظامی مبنی بر اضافه کردن نماد شطرنجی بر روی کلاه های ماموران خود که این صفحه یکی از نماد های اصلی فراماسونری است.سایت خبری شریان به بررسی این نماد بر روی کلاه ماموران نیروی انتظامی پرداخت و طی تحقیقات و با کارشناسان شناخت نماد های فراماسونری ، خبری را با عنوان اقدام تامل برانگیز نیروی انتظامی در خروجی سایت خود قرار داد که موجب به واکنش های ناآگاهانه از سوی یک خبرگزاری شد و در همین راستا لازم است نکاتی بیشتر برای آگاهی دوستان ارائه دهیم.
صفحه شطرنجی در نماد گروهای فراماسونری بر روی زمین نقش گرفته که عکس معروف آنها که با گذاشتن نردبانی و اتصال آن به آسمان ماسونها و خدای شیطانی خود را دعوت به زمین شطرنجی می کنند به طوریکه در تصویری زیر می بینید شیاطین از نردبان ها به پایین آمده و بر روی صفحه ای شطرنجی پا می گذارند.
از همه ماسون ها معروف تر اولین رئیس جمهور آمریکا بوده است که لقب استاد اعظم فراماسونری (بالاترین درجه و رتبه در فراماسونری و تقریباً همرده اسقف در مسیحیت و خاخام در یهودیت) داشت. درتصویر، جرج واشنگتن دریک لژ فراماسونری دیده می شود، در این عکس علامت گونیا و پرگار روی پیشبند وی دیده می شود و در بالای سرش علامت(Goat = بز) نمایش داده شده است و باز هم صفحه شطرنجی به زیر پای جرج واشنگتن می باشد.
طبق تحقیقات متعدد این ساید، تمامی کف پوش لژ ماسون ها از صفحه شطرنج پوشیده می شود و براي اهداف ماسوني ويا بعنوان يک واکنش کپی بردارانه٬ صحنه ها ي مراسم مذهبي وانتقال متافيزيکي٬ و در بسیاری از موارد برای نشان دادن ماسون اغلب نماد سنگفرشهاي شطرنجي طراحي مي شوند.
در همین راستا ، عباس فلاح باباجان (نماینده مردم اهر و هریس در مجلس شورای اسلامی) در گفت و گو با شریان نیوز تصریح کرد: در ابتدا بنده تشکر می کنم ویژ می کنم که به این مسایل حساس هستید و پیگیری می کنید که مسئولین فرهنگی باید به این قضییه واکنش نشان دهند و از آن جلو گیری کنند.
وی در ادامه افزود: بنده این موضوع را با اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی مطرح خواهم کرد و انشاالله به دوستانمان آگاهی لازم را خواهم داد تا از مسئولین نیروی انتظامی دعوت کنند تا آنها توضیحات کامل خود را در این رابطه ارائه دهند و در هر صورت باید از مردم عذر خواهی کرده و اقدام خود را اصلاح کنند.
اما در پایان این نکته به نظر می رسد قابل ذکر باشد ، متاسفانه خبرگزاری ایسنا که منصوب به دولت است بدون کوچکترین تحقیقاتی این موضوع را به سخره گرفته و مطلبی طنزی را نسب به این موضوع در خروجی سایت خود قرار داده است که بسیار کودکانه می باشد ! و اما ، ما هرگز نمی دانیم چرا این خبرگزاری از نماد های فراماسونری اینگونه حمایت می کند!؟
سایت شریان نیوز مصاحبه هایی را در آینده در رابطه با این موضوع با اساتیدی که فراماسون رامی شناسند در خروجی سایت خود قرار می دهد.
کتاب - رمان «خدمتکار و پروفسور» نوشته یوکو اوگاوا، نویسنده ژاپنی که از سوی نشر آموت منتشر شده، داستان زندگی مردی است که تمام لحظات زندگیاش با اعداد و ریاضیات پیوند خورده است.
به گزارش خبرآنلاین، «خدمتکار و پروفسور» از تازه های نشر آموت که در هفته های گذشته جزء پرفروش های ناشر بوده، این روزها در نمایشگاه کتاب هم فروش خوبی دارد، رمانی از نویسنده ژاپنی است که حوادث آن در کشور ژاپن اتفاق میافتد و در داستان میتوان نشانههای پررنگی از اعداد، معادلات و ریاضیات را دید. این رمان نخستین بار در سال 2003 منتشر شد و مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. داستان درباره ماجراهای زندگی ریاضیدانی است که در داستان «پروفسور» خوانده میشود. او در سال 1975 در دچار حادثهای میشود. در این حادثه حافظهاش آسیب میبیند تا جایی که بیش از 80 دقیقه به او یاری نمیدهد. راوی در این رمان، تعاملات پروفسور را با خدمتکار و فرزند او روایت میکند و در میان گفتوگوهای آنها، زیبایی معادلات ریاضی برای مخاطب به تصویر کشیده میشود.پروفسور، یکی از دو شخصیت اصلی این داستان، مردی 64 ساله است که پیش از این استاد دانشگاه و متخصص نظریه اعداد، شاخهای از رشته ریاضیات محض، بوده است به دلیل مشکلی که برای حافظهاش به وجود آمده همواره در حال نکتهبرداری از مسایلی است که در لحظهای به ذهنش خطور میکند. او شخصیتی با سر و وضعی عجیب است؛ مردی کتوشلواری که همیشه تکه کاغذهایی به کتش آویزان است و این کاغذهای یادداشت همه جای کتش را پوشاندهاند.داستان با روایت اول شخص و از زاویه دید خدمتکار روایت میشود.
به کمک روایتهای نویسنده و گفتوگوهای میان شخصیتها به علاقه پورفسور به ریاضی پی میبریم. پروفسور در سراسر داستان در حال صحبت از اعداد است و به گفته راوی، «انگار اعداد راه او برای اتصال به دنیای واقعیت بودند. یعنی اعداد مطمئن و سبب آرامش خاطرش بودند.»
کوجی فوجیوارا در ژورنال تخصصی انجمن ریاضیات آمریکا، درباره این کتاب و نویسندهاش مینویسد: «یوکو اوگاوا در ژاپن چهرهای شناختهشده است. او در سال 1990 موفق به دریافت جایزهی آکوتاگاوا شد که باارزشترین جایزه ادبی برای نویسندگان جوان است. اوگاوا این رمان را در سال 2004 نوشت و بلافاصله پس از آن کتاب با تیراژ میلیونی (بیش از 50 میلیون نسخه) مبدل به پرفروشترین کتاب سال ژاپن شد. پس از آن نیز فیلمی سینمایی٬ یک فیلم داستانی و یک برنامه رادیویی بر اساس این رمان ساخته شد و حتی کتابی مصور نیز بر اساس رمان اوگاوا نوشته شد ... من رمان را به زبان ژاپنی خواندم و سپس ترجمه انگلیسی آن را خواندم. ترجمه بسیار خوبی است ... مطمئن هستم افراد بسیاری از خواندن این کتاب لذت خواهند برد. این اثر کتابی خوشخوان است و مهم نیست خواننده آن چقدر با ریاضیات آشنا باشد.»
پل استر، نویسنده معروف نیز درباره این کتاب گفته است: «رمان خدمتکار و پروفسور، اثری است کاملاً خلاقانه٬ بینهایت دلنشین و به شدت تکاندهنده.»
نسخه اصلی این رمان بعد از موفقیت در کتابفروشیهای ژاپن، به سینما نیز راه یافت و در سال 2006 فیلمی سینمایی بر اساس آن ساخته شد. «خدمتکار و پروفسور» اثر یوکو اوگاوا با ترجمه کیهان بهمنی رمانی 248 صفحهای است که با شمارگان هزار و 100 نسخه و به بهای 10 هزار تومان از سوی نشر آموت منتشر شده است. «حفرهای تا آمریکا»، «مرگ مورگان»، «پیانو» و«فرزند پنجم» عناوین برخی از آثاری هستند که بهمنی ترجمه کرده است.
• میرعماد
محصولی منحصر به فرد از نرمافزاری مـریم، که خطوط نستعلیق، شکسته، تحریری، ثلث، نسخ، معلّی و ریحان و پیرآموز را در WordPad ،Notepad ،Word و تمامی نرمافزارهای Office در اختیار کاربر قرار میدهد.
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان حسين
حيدري نيا و آدرس
hosseinheydari.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.